مي‌دانستم که،  به بلندي‌هاي ماهوت، براي عمليات «کربلاي 10» رفته. پشت تلفن نمي‌شد، شفاف حرف زد. يک مقدار حرف زديم،حاج حسین بصیرگفت: شايد ديگر نتوانم بيام ملاقات،يک بغض ته گلويش چسبيده بود، يک مرتبه حال غريبي گرفت و گفت: علي جان! برام دعا کن، من امشب حالت پرواز دارم.

                     (غلامعلی نسائی)