گریه ز بس کرده ام از انتظار

خشکی چشمان ترم آرزوست

می رود این جاده ی شب تا کجا

راه به سوی سحرم آرزوست

در ره پر پیچ و خطر زای عشق

بال و پری بیشترم آرزوست

کیست چنین می کشدم سوی خویش

هدیه به او پا و سرم آرزوست

شهر پر از عطر دل انگیز اوست

از گل رویش خبرم آرزوست

گم شده ام در خم این کوچه ها

کوچه به کوچه گذرم آرزوست

خانه آن یار پریور کجاست

کز رد پایش اثرم آرزوست

گر برسم بر سر در گاه دوست

بوسه بر آن خاک درم آرزوست